بعثت نبى اکرم در درجه اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسانهاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرتهای گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لاالهالاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روشهای زندگی، قدرتهای طاغوتی و شیطانها نباید دخالت کنند و زندگی انسانها را دستخوش هوسها و تمایلات خود قرار دهند. اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد(1)
بعثت برای مقابلهی با «جاهلیت» آمد. جاهلیت در ادبیات اسلامی، دوران قبل از طلوع نبوت پیامبر مکرم است. نباید تصور کرد که این جاهلیت، مخصوص جزیرةالعرب و عربهای مکه و حجاز و بقیهی نقاط بود؛ نه، آن جاهلیت عمومیت داشت؛ ایرانِ آن روز هم غرق در جاهلیت بود، امپراتوری رومِ آن روز هم غرق در جاهلیت بود؛ اسلام و بعثت پیامبر برای مقابلهی با همهی این جاهلیت پدید آمد. جاهلیت فقط به معنای فقدان علم نیست؛ در تعبیرات اسلامی و در ادبیات اسلامی، جاهلیت معنای بسیار وسیعتری دارد؛ بخشی از جاهلیت، فقدان علم و نداشتن علم است اما جاهلیت به معنای وسیع عبارت است از غلبه و حاکمیت نیروی شهوت و غضب انسانی بر محیط زندگی؛ این میشود جاهلیت. جاهلیت یعنی جوامع انسانی، تحت تأثیر تمایلات شهوی و غضبیِ عمدتاً فرمانروایان خود به شکلی دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این میشود جاهلیت.
یک عرصهی وسیعی از گمراهی در زندگی مردم جاهلی وجود داشت: از یک طرف مهارگسیختگیِ شهوات نفسانی، شهوات جنسی و امثال آن - حالا شما همین محیط جزیرةالعرب را نگاه کنید؛ بقیهی محیطها هم همینجور بود؛ به شکل مهارگسیختهای غرق در شهوات بودند و هرکسی میتوانست، شهوترانی میکرد - و از آن طرف، همین انسانهای تابع شهوت خود، در مقام قساوت و ویرانگری و خونریزی، باز تا نهایت حدومرزی که قابل تصور است میرفتند، یعنی کودکان خودشان را میکشتند؛ قَد خَسِرَ الذینَ قَتَلوا اَولادَهُم- کسانی که اولاد خود را به قتل میرساندند - سَفَهًا بِغَیرِ عِلم؛ خود هم ترحم نمیکند! این میشود جاهلیت. از آن طرف شهوت، از این طرف غضب؛ آنوقت محیط زندگی، اسیر این دو احساس سرکشِ بیمهار قرار میگیرد. اسلام آمد این وضعیت را دگرگون کند. البته عیناً همین در دربارهای ایرانِ ساسانی هم بود، در دربارهای امپراتوریِ روم هم بود، در بقیهی جاهایی هم که امپراتوریها و دربارها و حکمرانیهای ظالمانه و طاغوتی بود وجود داشت. اسلام در مقابل همهی این واقعیت زشت قد برافراشت؛ لِلعلَمینَ نَذیرًا؛همهی جهان را مخاطب هشدار خود قرار داد؛ این پیام اسلام است.
جاهلیت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد؛ شهوترانیِ بیحساب، بیمهار، بیمنطق. امروز منطق شهوترانی در دنیای غرب «تمایل» است؛ میگوییم چرا همجنسبازی را، همجنسگرایی را ترویج میکنید؟ میگویند خب، این یک تمایل بشری است؛ این منطقشان است! همینها که در عرصهی شهوترانی و عدم رعایت هیچ خط قرمزی در باب شهوات جنسی و شهوات گوناگون بشری ایستادگی و توقف نمیکنند و پیش میروند، نوبت به قساوت که میرسد، همان وضعیت را انسان اینجا هم مشاهده میکند: انسانها را میکُشند، بیگناهها را میکُشند، بدون هیچ جرمی ملتها را مورد سرکوب قرار میدهند؛ این جاهلیتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیت مدرن. فرق این جاهلیت با جاهلیت صدر اول این است که امروز جاهلیت، مسلح و مجهز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایهی رستگاری انسان باید باشد، وسیلهای شده است برای تیرهروزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری. آن کسانی که امروز به دنیا دارند زور میگویند، با تکیهی به فراوردههای دانش خود است که دارند زور میگویند؛ این سلاحی که دارند ساختهشده و فراوردهی دانش است، ابزارهای اطلاعاتی که دارند، ابزارهای امنیتی که دارند، ابزارهای عظیم تبلیغاتی که دارند، اینها فراوردههای علم است؛ همهی آنها در خدمت همان شهوت و غضب است. این وضع امروز دنیا است. جامعهی اسلامی با یک چنین واقعیتی مواجه است و این را دنیای اسلام باید احساس کند، باید درک کند.
امروز جاهلیت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیت روزهای اول و دوران اول اسلام. البته اسلام هم بحمدالله امروز مجهز شده است. نیروی عظیم اسلامی با استفادهی از ابزارهای گوناگون، امروز در دنیا گسترده است. و امید موفقیت، امید غلبهی بر ترفند دشمنان امید کمی نیست؛ امید بالایی است؛ چیزی که لازم است در درجهی اول «بصیرت» است و در درجهی دوم «عزم و همت»؛ این چیزی است که ما ملتهای مسلمان به آن احتیاج داریم.(1)
عید مبعث عید برانگیختگی برای زدودن رنجهای بشر است؛ بنابراین حقیقتاً عید است. رنجهای عمدهی بشر که در طول تاریخ ادامه داشته است و امروز هم این رنجها به شکلهای گوناگون ادامه دارد، بندگی غیر خدا، استقرار ظلم و بیعدالتی، شکاف میان طبقات مردم، رنجهای فرودستان و زورگویی زورگویان است؛ اینها رنجهای همیشهی بشر است. این چیزها با انگیزههای فاسد و مفسد قدرتمندانِ زورگو همواره بر بشر تحمیل شده است؛ بعثت برای زدودن این رنجها است. درواقع روز مبعث، روز رجوع به فطرت الهی است؛ چون همهی این رنجها و دردها و نابسامانیها در فطرت الهی که در نهاد بشر به ودیعه گذاشته شده است، مردود اعلام شده. فطرت الهی برای بشر طرفداری از حق، طرفداری از عدل و طرفداری از مجاهدت در راه مظلومان است؛ این فطرت انسانی است.
امیرالمؤمنین دربارهی علت بعثت پیامبران، جملهای در نهجالبلاغهی شریف دارد که خیلی باید دربارهی آن تأمل کرد؛ میفرماید: لِیَستَأدُوهُم میثاقَ فِطرَتِه؛ پیامبران انسانها را وادار میکنند به اینکه آن معاهدهی فطری را که در نهاد بشر نهاده شده است عمل کنند، اعتراف کنند به آن معاهده؛ خدای متعال از بشر خواسته است که آزاد باشد، با عدالت زندگی کند، با صلاح زندگی کند، بندگی غیر خدا را نکند. لِیَستَأدُوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکروهُم مَنسِی نِعمَتِه؛ نعمت فراموش شده را به یاد انسانها بیاورند؛ این نعمتهای الهی. ما از نعمت وجود، نعمت سلامت، نعمت خِرد، نعمت خُلقیات نیکویی که خدای متعال در نهاد انسان به ودیعه گذاشته است غفلت میکنیم؛ بشر فراموش میکند؛ پیامبران این را به یاد انسانها میآورند. وَ یُذَکروهُم مَنسِی نِعمَتِه وَ یَحتَجوا عَلَیهِم بِالتبلیغ؛ حجت را بر مردم تمام کنند، سخن حق را به گوش آنها برسانند، حقیقت را برای آنها آشکار کنند؛ تبیین، بیان، مهمترین وظیفهی پیغمبران است. دشمنان پیغمبران از جهلها و پردهپوشیها استفاده میکنند، از پوشش نفاق استفاده میکنند؛ پیغمبران پوشش جهل و نفاق را میدَرند. وَ یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ گنجینهی خِرد را برای بشر بازگشایی کنند؛ پیغمبران برای این آمدند که انسانها را به تعقل وادار کنند، به اندیشیدن وادار کنند، به فکر کردن وادار کنند؛ ببینید چه هدفهای بزرگی است؛ [اهداف] بعثت اینها است. امروز بشر چقدر احتیاج دارد! بعد هم که بازگشایی گنجینههای خِرد در انسانها انجام گرفت، وَ یُرُوهُم ءایاتِ المَقدِرَة؛ عقل بشر را هدایت کنند به سمت توحید، به سمت آیات الهی، و آیات قدرت پروردگار را در مقابل چشم آنها قرار بدهند. عقلِ هدایت نشده، بدون هدایت پیامبران نمیتواند حقیقت را آنچنان که هست دریابد؛ پیامبران دست خِرد انسانی را میگیرند، او را راهنمایی میکنند و با توانی که خدا در او قرار داده است، این راه دشوار زندگی را طِی میکند، حقایق عالم را برای انسان آشکار میکند. قدرت خِرد، خِردورزی در انسان مهم است اما با هدایت الهی، با دستگیری خدا. خب، اینها بعثت است.
جبههی مقابل بعثت، جبههی جاهلیت است. جاهلیت را یک امر مربوط به یک مقطع تاریخیِ مشخص و معینی نباید دانست که بگوییم آن روز پیغمبر در مقابل جاهلیت قرار داشت و آن روز گذشت؛ جاهلیت مخصوص آن روز نیست؛ جاهلیت ادامه دارد، همچنانکه بعثت ادامه دارد.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور
بر خلایق میرود تا نفخ صور
این دوجبههای در میان بشر هست؛ این جاهلیتی که در مقابل بعثت پیغمبران است، بهمعنای نداشتن علم نیست؛ این جهل، جهل در مقابل علم نیست؛ گاهی علم در خدمت جاهلیت قرار میگیرد، کمااینکه امروز اینجور است. امروز در دنیا، دانش بشری پیشرفته است اما در خدمت همان جاهلیتی است که بعثت پیامبران برای زدودن آن جاهلیت بوده است. این جاهلیت نقطهی مقابل عقل هدایتشدهی بهوسیلهی پیامبران و پروردگار است. وقتیکه بر زندگی بشر خِرد حاکم بود، آنهم خِردی که در زیر حمایت و در سایهی هدایت پیامبران است، زندگی سعادتمند خواهد شد؛ باید دنبال این بود. آنروزی که این نباشد، خِرد بشری حاکم نباشد، شهوت و غضب حاکم خواهد شد؛ نفسانیات حاکم خواهد شد. آنوقت است که بشر در کورهی گداختهای از بدبختیها خواهد سوخت؛ همچنانکه در طول تاریخ دیدهایم و امروز هم داریم مشاهده میکنیم.
وقتیکه شهوت و غضب بر رفتار انسانها حاکم شد، آنوقت شما ملاحظه میکنید که در دو جنگ بینالملل، میلیونها انسان به خاکوخون میغلتند، جان انسان بیمقدار میشود، حرمت انسان از بین میرود. این حاکمیت شهوت و غضب، یا در مقابل، حاکمیت خِرد راهنمایی شدهی به دست انبیا، در همهی سطوح هست؛ در سطوح فردی هم هست، در سطوح جامعه هم هست، در سطوح بینالمللی هم هست. اگر در سطح بینالمللی، آنچه حاکم بر رفتار قدرتمندان بینالمللی است، خِرد خداداد باشد و هدایتشده باشد، دنیا یکجور است؛ وقتی نفسانیات بر آنها حاکم باشد، قدرتطلبی باشد، فتنهانگیزی باشد، مسئله جور دیگری است. گرفتاری بشر اینها است. بعثت در مقابل این جریان جاهلی است که در همهی زمانها ممکن است وجود داشته باشد و همهی انسانها در مقابل آن موظفند.(2)
1.بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى۱۳۹۴/۰۲/۲۶
2.بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی ۱۳۹۵/۰۲/۱۶
3.بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۸۲/۰۷/۰۲
|